رسانه‌هاسخن روز

زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی

جلیل فربد

بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

” به مناسبت زادروز فردوسی پاکزاد ”
از بزرگان شعر و ادب پارسی، در ستایش فردوسی بزرگ!
___________________

ابوالفضل ظهیر فاریابی چامه‌سرای نیمه دوم و نخست سده ششم و هفتم فراروی « هجری » نامیده شده به ظهیر فارابی از سخنوران و گویندگانی است که به نیکی از حکیم توس یاد کرده و جایگاه پر ارج او را این چنین ستوده است:

این تازه و محکم ز تو بنیاد سخن
هرگز نکند چون تو کسی یاد سخن
فردوس مقام بادت ای فردوسی
انصاف که نیک داده‌‌ای داد سخن

پرکارترین چامه‌سرای و سخن‌سرای پارسی نیز که از خوان گسترده و بی‌حد و حساب آفریننده بزرگترین شاهکار ادبی حوزه پارسی زبانان توشه‌ها برگرفته است، عطار نیشابوری است. او در چامه های گوناگون خود، بزرگترین حماسه‌سرای زبان پارسی را که برخی از ادیبان و نکته‌سنجان به حق او را یکی از پیامبران شعر پارسی (3) نامیده‌اند، مورد ستایش قرار داده است. عطار در «اسرارنامه» این چنین مهرورزی خود را به حکیم فردوسی آشکار کرده است:

شنودم من که فردوسی طوسی/که کرد حکایت بی فسوسی
چنین گفت که فردوسی بسی گفت/همه در مدح گبری و ناکسی گفت
چو فردوسی مسکین را ببردند/ به زیر خاک تاریکش ﺳﭙردند
ختم دادند به فردوس اعلی/ که فردوسی به فردوس است اولی
خطاب آمد که فردوسی پیر/ اگر راندت ز پیش آن طوسی پیر
پذیرفتم منت تا خوش بخفتی/ بدان یک بیت توحیدم که گفتی

عطار در «مصیبت‌نامه» نیز جایگاه فردوسی را بهشت برین می‌داند و می‌سراید:

باز مکن چشم وز شعر چون شکر/از بهشت عدن فردوسی نگر

ابو عبدالله محمد بن ابی بکر عثمان شناخته شده به امامی هروی چامه‌سرا و عارف سرشناس سده هفتم از دیگر گویندگانی است که از پاسدار و حافظ زبان مردمان این مرز و بوم سخن به میان آورده و درباره او سروده است:

شاعر از شما بهتر شعر آن که نیکوتر/از طایفه تازی و از انجمن فرسی
آواز دادند یک رویه به من گفتند/فردوسی و شهنامه شهنامه و فردوسی

ابومحمد مشرف الدین مصلح متخلص به سعدی یا شیخ شیراز که او را استاد، پادشاه سخن و «افصح المتکلمین» لقب داده‌اند، یکی از پنج چامه‌سرای تراز نخست زبان پارسی است که در چامه‌ای از آفریننده «فرهنگ، منش و سند هویت فرهنگی آریاییان» به نیکی یاد می‌کند و می‌گوید:

چو خوش گفت فردوسی پاکزاد/که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است/که جان دارد و جان شیرین خوش است

امیر فخرالدین مستوفی بیهقی فریومدی با نامسار «ابن یمین» از چامه سرایان سرشناس سده هشتم است که از آفریدگار بزرگترین نشان و یادمان زبان پارسی ارج گذاری کرده است و در بیتی از او می‌خوانیم:

سکه‌ای کاندر سخن فردوسی طوسی نشاند/تا مپنداری که از زمره فرسی نشانه

شرف‌الدین علی یزدی تاریخ‌دان و چکامه‌سرای نامی سده نهم با نامسار شرف و نویسنده نسک نامی «ظفرنامه» نیز همچون دیگر گویندگان و سخن پردازان، جایگاه والای حکیم فردوسی را گرامی داشته و درباره او سروده است:

که جاوید فردوسی آسوده باد/به جایگه نامش به آن مژده باد
روانش به فردوس اعلی مقیم/ممتع به انواع ناز و نعیم

خواجه شمس الدین محمد شیرازی شناخته شده به «لسان الغیب» بزرگترین چامه‌سرای غزل‌سرای چکامه پارسی و جهان که او را نیز «خداوند شعر و ادب» لقب داده‌اند، در چکامه های گوناگونی گرایش و مهرورزی خود را به پدر شعر پارسی نشان داده است. وی در ابیاتی به بدعهدی وظلم سلطان محمود غزنوی به حکیم فردوسی اشاره می‌کند « دو روایت وجود دارد » و می‌سراید:

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداخته
همان منزل است این جهان خراب
که دیده‌ست ایوان افراسیاب

جلال الدین محمد بلخی شناخته شده به مولانا، مولوی و ملای رومی و پرآوازه ترین چامه‌سرای پارسی‌گوی است که در ابیات متعددی از رستم، پهلوان افسانه‌ای شاهنامه و دیگر قهرمانان حماسه ملی آریاییان یاد کرده و سروده است:

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

کو رستم دستان تا دستان بنماییمش
کو یوسف تا بیند خوبی و فر ما را

گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر می‌جو
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را

یکی مشتی از این بی‌دست و بی‌پا
حدیث رستم دستان چه دانند

طبل غزا برآمد وز عشق لشکر آمد
کو رستم سرآمد تا دست برگشاید

تو رستم دل و جانی و سرور مردان
اگر به نفس لئیمت غزا توانی کرد

تو رستم دستانی از زال چه می‌ترسی
یا رب برهان او را از ننگ چنین زالک

بادیه‌ای هایلست راه دل و کی رسد
جز که دل پردلی رستم مردانه‌ای

جلیل فربد

Related Articles

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button